رمضان
به نام حضرت دوست
سلام دوستان ببخشید که نتونستم به روز کنم اینبار دیدم ماه رمضان نزدیکه
دلم نیومد به روز نکنم ایشالله سعی میکنم وبلاگ را هفتگی به روز کنم
*********************
صدای اذان رو می شنوم.
شهادت می دهم که غیر از خدای بی همتا،
خدایی سزاوار پرستش نیست.
می ایستم رو به معبود ِ بی همتا.
خدا بزرگ است.
فقط تو را عبادت می کنم،
و فقط از تو کمک می خواهم.
خداوند بی نیاز است.
خدا بشنود و بپذیرد،
حمد و ثنای کسی را که او را می ستاید.
شهادت می دهم که محمد (ص)،
بنده ی خدا و فرستاده ی اوست.
پاک و منزه است خداوند،
و حمد و ثنا مخصوص اوست.
سلام و رحمت خداوند بر شما مومنین باد.
خدا بزرگ است.
یه نگاهی به سجاده ام میندازم.
سرمو می برم به سمتش. اونو بو می کنم.
یاد روزی افتادم که یه مشت بهار نارنج ِ خیس ِ بارون ریختم توش.
ولی الان خبری از بوی عطرش نیست.
یاد ِ اون روز میفتم.
عطر ِبهار نارنج،
بارون ِنم نم،
صوت ِدلنشین ِاذان.
چه روزی بود اون روز.
روزی که منتظر یه نشونه بودم از طرف ِ تو.
قوری تو دستمه،
دارم چای می ریزم توی فنجان.
به یاد کتاب ِ «چای با طعم خدا» ی عرفان نظر آهاری میفتم.
بی اختیار زمزمه می کنم : «چای با طعم خدا، بوی آن پیچیده، از دلت تا همه جا»
ماه ِ رمضان نزدیکه.
چقدر چای ِ رمضان، طعم ِ خدا می ده.
قربون همتون
التماس دعا دارم